مهدی جهانتیغی: بالاترین مقام دیپلماسی دولت آمریکا طی چند روز اخیر در حالی با دو رسانه فارسی زبان دولتی آمریکا و انگلیس مصاحبه کرده است که از دل این گفتوگوی پر تناقض می توان چند نکته مهم و برداشت راهبردی را استخراج کرد:
1_طی سالهای اخیر مسئله قطعنامه در ارتباطات ایران و غرب یک گزینه همیشگی بوده است. در این میان امریکایی ها برای گزینه ای همچون قطعنامه با توجه به عدم توانمندی در اقدام نظامی علیه ایران بیشترین اهمیت را قائل هستند.
محاسبه آمریکایی ها این بوده است که صدور قطعنامه، دولت ایران را با محدودیت ها و فشارهای جدی اقتصادی و سیاسی مواجه و در نهایت تسلیم به مذاکره با شرایط دلخواه امریکا خواهد کرد.
هدف دوم دیگر این قطعنامه ها این بوده است که با تحت فشار قرار دادن مردم ایران آنها را علیه حاکمیت به اعتراض وادار و نظام ایران برای خواباندان اعتراضها مجبور به امتیاز به آمریکایی ها برای لغو قطعنامه ها می کند. اما آنچه در صحنه واقعی اتفاق افتاده، این است که ایران از این تحریم ها عبور کرده و چه بسا برای تحریم های سخت تر ورزیده تر و آماده تر شده است.
ضرر استراتژیک آمریکایی ها از قبال تحریم ها نیز این بوده که فشاری که به مردم ایران به خاطر تحریم وارده شده است، نتیجه معکوس داده و سبب اجماع ایرانیان و بیشتر شدن نفرت ملت ایران از آمریکا شده است.
به همین دلیل کلینتون در مقابل این گزینه در مصاحبه با بی بی سی فارسی تنها تلاش کرده است که این موضوع را به گونه ای توجیه کند. او گفته است: «من درک می کنم که بعضی از تحریم ها شاید(!) برای مردم بی گناه و عادی در امور روزمره شان مشکل ایجاد بکند. اگر می خواهید با ایران مقابله رو در رو و جنگ نداشته باشیم، تنها ابزارمان تحریم است. تمام هدف ما این است که رفتار حکومت ایران را عوض کنیم!» وی در ادامه گفت: «ما نمی خواهیم که با ایران درگیر شویم. ما در یک حرکت موازی، از طرفی اگر ایران آماده باشد مذاکره می کنیم و از طرفی نیز با کمک جامعه بین المللی تحریم ها را زیاد می کنیم.»
اظهارت خانم کلینتون درباره قطعنامه ها با بی بی سی فارسی نحوه محاسبه آنها را نیز اينچنین نشان می دهد که دولتمردان آمریکایی در حال حاضر قدرت رویاروی نظامی با ایران را ندارند و در ضمن به دنبال سیاست مذاکره و فشار توآمان هستند.
آمریکایی ها همچنین طبق اظهارت خانم کلینتون امیدوار هستند که این تحریم ها بتواند عده ای از درون حکومت ایران را مرعوب کند -البته خانم کلینتون گفته است که در حکومت ایران عده ای به فکر فرو روندکه چرا چنین فشاری را برای مردم خود تحمیل کنیم!- و نسبت به اهداف امریکا کوتاه بیایند.
تاکید خانم کلینتون بر این نکته نشان می دهد که هنوز امیدوار به تحقق این راهبرد هستند، زیرا از مجموع کدهای فراوانی که از زمان دولت اصلاحات تا فتنه 88 و همچنین برخی جریانهاي انحرافی در دورن دولت دهم دریافت کرده اند، آنها را نسبت به تحقق این راهبرد همچنان امیدوار نگه داشته است.
2- خانم کلینتون در مصاحبه با بی بی سی به این نکته نیز اشاره کرده است که دو سال پیش، از درون جنبش سبز این صدا شنیده می شد که آمریکا باید مواظب باشد که طوری عمل نکند که عامل و حامی اصلی این جنبش جلوه کند، چون در آن صورت اعتبار جنبش و امنیت هواداران آن به خطر می افتد.
این نشان می دهد که امریکایی ها بهخوبی با این معادله آشنا هستند که هر جریان و شخصی را در هر منسب و جایگاهی مورد حمایت قرار دهند، اعتبار و هوادران خود را از دست خواهد داد. امریکایی ها سالهاست که برای کمک آشکار به مخالفین جمهوری اسلامی در چنین معادله ای گیر افتاده اند و برای آن، راه برون رفتی نیز ندارند.
به همین دلیل است که جریان فتنه 88 که پررنگترین نقطه امید امریکایی ها در دو دهه اخیر انقلاب اسلامی بوده است، با ظرافت فراوان مورد حمایت اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و رسانه ای قرار دادند و خود خانم کلینتون نیز در این مصاحبه به صراحت به آن اشاره می کند.
بنابراین می بینیم که از این طرف نیز سران فتنه 88 و برخی جریانهاي منحرف دیگر در داخل کشور طی سالهای اخیر تلاش می کنند بدون اتصال آشکار به آمریکا در بخشی از استراتژی آمریکا قرار بگیرند.
3- امریکایی ها سالهاست با این معضل روبرو هستند که از نحوه محاسبات دورن ایران برای اتخاذ استراترژی کلان خود عرصه سیاست داخلی و خارجی فهم درستی ندارند و همواره تلاش کرده اند بر نحوه، فرآیند و سیستم تصمیم سازی و تصمیم گیری در جمهوری اسلامی تاثیر گذار باشند ولی نتوانسته اند.
در این مصاحبه، خانم کلینتون به این نکته نیز اذعان کرده است، آنجا که گفته است: «اما ساختار حکومت ایران گیج کننده است و معلوم نیست چه کسی تصمیم می گیرد!»، این اعتراف نشان می دهد که امریکایی ها در نحوه تغییر دادن محاسبات ایران و ایجاد تغییر در رفتار جمهوری اسلامی با مشکلات بنیادین روبرو هستند، زیرا حتی از نحوه تصمیم گیری و تصمیم سازی در ایران فهم درست و مطمئنی ندارند.
4- نکته دیگر اينکه وی با ادعای وجود جنگ قدرت در ایران، گفته است مقامات ایران حتی از اینکه با مقامات امریکایی دیده شوند، پرهیز دارند و مقامات ایرانی نمی توانند در مورد برقراری رابطه با امریکا تصمیم بگیرند. این سخنان را کلینتون پس از سوال مجري برنامه در مورد تلاش احمدی نژاد برای ارتباط پنهانی با آمریکا گفت.
این نشان می دهد که امریکاییها هر نوع کدی را که از درون حکومت ایران مبنی بر مذاکره و ارتباط با آمریکا دریافت کنند، به خوبی رصد کرده و برای آن سرمایه گذاری می کنند. امریکایی ها صحبت از جنگ قدرت در ایران را احتمالاً از مواردي مانند عملکرد خواص مردود در فتنه 88، اظهارات آقای هاشمی و خانه نشینی چند روزه احمدی نژاد برداشت کرده اند. آنها معتقدند که اختلافی در دورن ایران وجود دارد كه ناشی از این است که تعدادی از درون حکومت ایران خواهان گفتوگو و رابطه با امریکا هستند و یک قدرت برتر مانع از این موضوع شده است. این مسئله در سخنان کلینتون به صورت قرینه گفته شده است.
5- نکته دیگری که در مصاحبه وزیر امورخارجه امریکا به آن اشاره شده، ادعاي طراحي ايران براي ترور سفیر سعودی در واشنگتن است. وی اگرچه در این مصاحبه تلاش کرده است که این موضوع را مستند نشان بدهد ولی در عين حال، گفته است: «دولت آمریکا دقیقا نمی داند که این طرح در چه سطحی در ایران تصمیم گیری شده و این احتمال وجود دارد که رهبران ایران از آن مطلع نبوده اند، اما در این صورت انتظار این است که حکومت ایران در روشن شدن ماجرا همکاری کند.»
به نظر میرسد با توجه به اینکه این سناریو در همان ابتدا حتی در درون آمریکا هم پذیرفته نشد، آمریکایی ها نیم نگاهی هم به خاتمه دادن کم هزینه این پرونده داشته باشند. مانند آنچه که در این مصاحبه غیر مستقیم مطرح شده است که احتمال این موضوع نیز هست که این طراحی برای ترور یک اقدام خودسر و یا وابسته به یک جریان ترویستی در درون ایران و بدون وابستگی اصلی به جمهوری اسلامی باشد!
6- یکی از اصلی ترین اهداف سر و صدای فراوان تبلیغاتی بی بی سی و برخی رسانه های ضد انقلاب برای کشاندن مخاطب برای دیدن این مصاحبه این بود که فرصتی ایجاد شود تا کلینتون خبر راه اندازی سفارت مجازی آمریکا را در تهران بیان کند. فضایی که قرار است به مکانی تازه از ساماندهی جاسوسی و طراحی عملیات روانی علیه ایران تبدیل شود.
امریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که ایرانی ها از آنها ذهنیت های منفی فراوان و عمیقی همچون کودتای 28 مرداد، کمک به صدام برای حمله به ایران، تصویب قطعنامه های ضد ایرانی، کشتار مسافران هواپیمای مسافربری ایران، کمک به گروه های تروریستی و تجزیه طلب، حمایت از سران فتنه و... دارند که امروز امریکا را در مقابل ملت ایران در جایگاه پاسخگو و متهم قرار داده است.
آنها تلاش می کنند که از طریق ایجاد سفارت مجازی با ایرانی ها، واسطه ها را حذف کرده و به شبهات ایرانی ها حتی المقدور به صورت مستقیم پاسخ بدهند. ایجاد سفارت مجازی همچنین نشان می دهد که دولت امریکا برای تاثیر گذاری بر ایرانیان بر روی فضای مجازی حساب ویژه ای باز کرده است. به همین دلیل وقتی سوالی در مورد ارسال پارازیت و فیلترینگ در ایران در این مصاحبه پرسیده می شود، کلینتون جواب میدهد: «آمریکا در حال توسعه تکنولوژی های ضد فیلترینگ و آموزش و ترویج روش های دستیابی به اطلاعات آزاد است.» رییس دیپلماسی دولت آمریکا در این مصاحبه به صراحت گفته است که برای کمک به جریان فتنه دستوراتی به شبکه مجازی توئیتر داده است.
7- کلینتون در پاسخ به سوالی درباره اصرار امریکا برای حضور نظامی در نقاط مختلف دنیا و سکوت در قبال سرکوب مردم بحرین و حمایت از رژیم صهیونبیستی پاسخ شفافی نتوانست بدهد و گفت که ما انتظار نداریم هر کاری که می کنیم، همه آن را بپذیرند! این پاسخ بهخوبی نشان می دهد که امریکایی ها در پارداوکسی در نحوه حمایت از دموکراسی و قیام های منطقه گرفتار شده اند و هیچ جوابی برای افکار عمومی ندارند و اینجاست که افکار عمومی می تواند منطق زورگو بودن و رفتارهای دیکتاتوری آمریکا را به خوبی در خاورمیانه مشاهده کند.
8- یکي از محورهای مهم بحث کلینتون در مصاحبه های اخیرش بحث فتنه بود. وي گفت:
الف: با همه توان از معترضان حمایت کردیم و بهويژه در خارج از کشور هر چه از دست آمریکا بر می آمد، انجام داد، از جمله در فضای مجازی
ب: مراقب بودیم که ارتباط آمریکا با معترضان نمایان نشود و این تصور بهوجود نیاید که امریکا فتنه گران را هدایت می کند.
ج: رهبران سبز از آمریکایی ها درخواست کمک نکردند ( تلاش برای تطهیر سران فتنه)
د: در صورت تکرار جنبش سبز اینبار، این جریان هوشمندانه تر حرکت خواهد کرد.
در حالی که در طی چند ماه اخیر با محدودیت های ایجاد شده برای سران فتنه، ارتباط آنها با سرویس های جاسوسی قطع شده است، این مصاحبه می تواند این پبام را به سران فتنه بدهد که هنوز مورد حمایت امریکا و غرب هستند.
همچنين، امریکایی ها فتنه را ذخیره استراتژیک خود در ایران می دانند و حتی امیدوار هستند که بتوانند دوباره این جریان را در مسائلی همچون انتخابات زنده و بازسازی کنند.
امریکایی ها به این نتیجه نيز رسیده اند که تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی فتنه ای شبیه 88 است که افرادی از درون نظام با نقاب اسلامی و انقلابی در مسیر غرب حرکت کنند و نقطه هدفشان تغییر ساختارهای نظام و مخصوصا حمله به ولایت فقیه و مقابله با نفوذ و اقتدار آن و ترویج فرهنگ لیبرالی و سکولار و در نهایت براندازی نظام باشد.
از سوی دیگر این کلینتون می خواهد این پیام را منتقل کند که ما از هرکس که بخواهد جلوی جمهوری اسلامی بایستد، حمایت می کنیم، البته در دل گفتن این پیام، این کد نیز وجود دارد که دستان آمریکا از اپوزسیون توانمند خالی است.
جمله آخر اینکه طراحی دستگاه دیپلماسی اوباما از ترتيب دادن این مصاحبه ها این است که بگویند ما تلاش خود را برای برقراری با افکار عمومی در داخل ایران کردیم و به مردم و روشتفکران ایرانی گفتیم که هدفمان از بهکارگیری گزینه هایي مانند تحریم علیه ایران چیست و بعد اگر مجبور شویم گزینههای سختتری علیه مردم و دولت ایران استفاده کنند و از زیر تبعات ان شانه خالی کنند و بگویند مردم تنها دو راه پیش رو دارند یا خود تغییرات انجام بدهند یا در انتظار مجازات از طرف دولت آمریکا باشند.
امریکایی ها به بن بست رسیده اند و البته مردم آنها را به بن بست رسانده اند و با گزینههای تحریم که فشار به مردم را هدف قرار می دهد، می خواهند مردم ایران را از سر راه بردارند.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : هشت برداشت, مصاحبه اخیر کلینتون, تصميم سازي در ايران, قوت قلب به فتنه, مهدی جهانتیغی, ,